در حال بارگذاری ...
یادداشت مسعود فوقانی درباره نمایش «دَم»

چاره اندیشی به جای خرافات

بی توجهی به تاریخ گذشته ، بی توجهی به کسب آگاهی فرهنگی ، بی توجهی به شایستگی های فردی به اینگونه آسیب ها کمک کرده و انسان را از صفات کمال دور نگاه می دارد. 

 

تئاتر کرمان-مسعود فوقانی؛ از خاطرم نمی رود؛ زمانی آقای جلیل امیری متن دوبه دل را برای اجرای صحنه آماده می کردند که با چند تن از دوستان از جمله  بنده مبتدی دعوت کردند تا درآن کار همکاری داشته باشیم. هر چند با گذشت چند ماه تمرین کار قوام نیافت و ایشان با همکاری جناب آقای نادر فلاح و گروهی دیگر توانستند آن کار را به جشنواره فجر هم برسانند و متن شناخت دردهای اجتماعی که گریبان ساده ترین قشر جامعه را می فشارد، ترسیم می کرد و آقای امیری با دانش و اندیشه آسیب شناسی که در توان دارند بیشتر متون نوشتاری را که تا به حال کارگردانی کرده و به صحنه آورده اند در محور این معضل اجتماعی بوده است. یکی از این آثار به دلائل نخست عنوان آن و برخی از حرکات و صراحت لحن پرداخت شده در آن متن به عقیده بنده در شان تئاتر و شان جنوب شرق نمی بود از همین روی مطلب گلایه نامه ای تهیه کردم و به کرمان امروز بردم . مدیر مسئول محترم روزنامه وزین کرمان امروز طبق فرموده خودشان که در شماره ۲۹۲۱ روزنامه سه شنبه چهارم دی ماه چاپ هم نمودند با عقیده حقیر همراهی نداشته اما محبت نموده و آن گلایه را چاپ کردند و جناب امیری پس از مدتی پاسخ مخالفان آن کار را بر حسب برداشتهای شخصی خویش به چاپ رساندند . ایشان بر اثبات نظرات خویش همچنان استوار مانده که خود از محسنات هنرمند درد آشنا به شمار می آید . نوشته دم که در حال حاضر بر صحنه نمایش است یکی دیگر از نوشته های این هنرمند و اجرای دوشنبه را این بنده دوستدار هنر موفق به تماشای آن شدم . جز تبریک و هزاران آفرین به جناب امیری و جناب پهلوان و بازیگران توانای این کار و دیگر عوامل کلامی دیگر نمی شود گفت . درود بر شما ... دکوری متفاوت که لحظات ارتباط بازیگران را با تماشاگر چنان چفت داده بود که رشته های کلام اثربخش به جامعه چند بعدی نزدیک به هم را به زیبائی تمام به هم پیوسته و به تماشاگر القا می گردید و زیباتر آنکه آشفتگی در تصمیم گیری بازیگر با زیرکی خاص هنرمندانه کارگردانان در نمایش از طنز تلخی برخورداربود و این تلخی عدم تعهد و مسئولیت نادیده گرفته شده را آشکار می نمود . انگاری چاره نداشته و به هر دری که متوسل بشویم جلوه نمائی دارد  و در کار دم به زیبائی نمایان و پایبندی به خرافات جایگزین چاره اندیشی است که آن هم نتیجه جوامع آسیب دیده و بی توجه به خرد اندیشی است . باز تکرارش خالی از لطف نیست  از ماست که بر ماست . بی توجهی به تاریخ گذشته ، بی توجهی به کسب آگاهی فرهنگی ، بی توجهی به شایستگی های فردی به اینگونه آسیب ها کمک کرده و انسان را از صفات کمال دور نگاه می دارد. 

ختم کلام  خویش را با تبریک مجدد به جناب امیری و پهلوان عزیز و بازیگران و عوامل اجرائی کار نمایشنامه  دم را به پایان می برم .




نظرات کاربران