فتانه سید جعفری پیشکسوت تئاتر کرمان در گفتگو با درگاه تئاتر کرمان
تئاتر دو بال دارد یکی برای سوختن، آموختن و دیگری برای خدمت خالصانه به خلق
تئاتر دو بال دارد یکی برای سوختن، آموختن و دیگری برای خدمت خالصانه به خلق 2
تئاتر دو بال دارد یکی برای سوختن، آموختن و دیگری برای خدمت خالصانه به خلق 3
تئاتر دو بال دارد یکی برای سوختن، آموختن و دیگری برای خدمت خالصانه به خلق 4
وقتی کسی پا به عرصه تاتر میگذارد یعنی با مادر تمامی هنر ها همراه شده .هر یک نفر معادل هزارن معلم ورهبر وراهنما برا مردم می باشد برا همین است که می گویند؛ هنرمند هزاران قدم از جامعه جلوتر است .
خودتان را کامل معرفی کنید؟
سلام وعرض ادب به شما عزیزان سپاس از اینکه بیادم بودید تا در خدمتتان باشم ،حقیر «فتانه السادات سید جعفری» فرزند سیداحمد متولد 15فروردین 1346. در کوچه گلباز خان کرمان بدنیا آمدم. از سال 52 در سالن کاخ جوانان به اتفاق برادرم سید مهدی وسید مصیب ، آقای شادروان ،استاد مهدی ثانی و استاد مسعود سلطان زاده شروع به کار کردم . از سال 59 بعد از انقلاب با آقای هماوندی و بعد هم با مهدی ارمز کار کردم در کنار بازیگری چندین کار نویسندگی و کارگردانی داشتم مانند: سید حسن مدرس، عروج، پنجره ای به یادها، عمو سام، عروج و ...در اکثر کارها طراحی ودوخت لباس هم به عهده من بوده است . تا 4سال پیش که بیمار شدم وتقریبا خانه نشین ،اما در این چند سال اگر چه بازی نداشتم اما در بخش طراحی ودوخت لباس فعالیت مستمر داشته ام.
اوضاع تئاتر کرمان را در این سال ها چگونه ارزیابی میکنید؟
از چندسال پیش هم از نظر کیفی و کمی و تعداد اجراهای سالیانه بسیار پیشرفت داشته است . در جشنواره ها هم مثل سابق کرمان جایگاه خود را در کشور پیدا کرده است .از نظر مکان تمرین وسالن اجرا وبودجه کافی کمبود هایی هنوز هست که ان شالله این مهم هم بزودی حل شود.
در تئاتر به آن چه که می خواستید رسیدید؟
در تئاتر عشق وزندگی روسوختم .با ایمان به دنیای تئاتر، عرفان، ایمان و و اصل زندگی رو بدست اوردم. شاید از نظر دیگران همه چیز رو به پای تاتر گذاشتم ولی روحانیت قلبم را پیدا کردم. شاید به گفته خیلی ها اگر تئا تر را رها میکردم و شغل دیگری داشتم الان خانه، ماشین، پول وثروت و...خیلی چیزا داشتم ولی عطر خوش نمایش با رگ و خونم اجین گشته و پشیمان نیستم.
اگر به گذشته برگردیم باز هم تئاتر را انتخاب می کنید؟
اگر نه یکبار بلکه هزار با دیگر هم بدنیا بیآیم باز هم می گویم من زاده تئاتر هستم . روی صحنه زندگی میکنم و امیدوارم که مرگ من هم گوشه صحنه تئاتر باشد.
هنرمندانی که در تئاتر فعالیت می کنند چقدر در جامعه موثر هستند؟
وقتی کسی پا به عرصه تاتر می گذارد یعنی با مادر تمامی هنر ها همراه شده .هر یک نفر معادل هزارن معلم ورهبر وراهنما برای مردم می باشد برا همین است که می گویند؛ هنرمند هزاران قدم از جامعه جلوتر است . پس باید بدانیم کجای این دنیا نشسته ایم وچه تاثیری بر روح جان مردم داریم. مواظب باشیم راه را به بیراهه نبریم. تئاتر دو بال دارد یکی برای سوختن، آموختن و دیگری برای خدمت خالصانه به خلق
مهدی ارمز که در اکثر کارها با هم همکار بودید به رحمت خدا رفت .صحبتی درباره او دارید؟
فتانه سید جعفری : و اما مهدی جان، باتو از الاخون والاخون همراه عشق شدیم،با پاکی های دلمان بر تاروپود زندگیمان کوبیدیم و یشکی دوشکی را سر دادیم ،اوستای راه هم شدی برادر قلبم شدی و سالها روی صحنه همسری مهربان بودی و با نقش های عاشقانه بر پیکر صحنه تنیدیم و تو شدی فیروز سیاه و من فیروزه ی صفحه . خندیدیم و خنداندیم گاهی زمان ما را از هم برای مدتی جدا می کرد اما دل خوش بودیم که هستی که هستم .مهدی جان حرکت زیباست حرکت در حرکت با عروج زیباست اما با رفتنت سوختم. تو میگفتی رفتنی باید برود چه بهتر که ارام و سبک به سوی نور. پس تو چنین کردی و من تو را از صورت به معنا برده و با یادت خاطراتت بر روی صحنه و صحنه دلم گزر عمر میکنم تا چه پیش آید و چه خوش.