در حال بارگذاری ...
دلنوشته استاد ثانی برای درگذشت اسماعیل شنگله:

او هدفش جاودانگی بود

هر هنرمندی که فوت می کند، پیکره انسانهایی که می خواهند سالم و با احساس و اندیشه زیست کنند، صدمه می بیند. ....

زنده یاد اسماعیل شنگله، که در سال 1315 سیزدهم خردادماه، در تهران متولد شد.  غنیمتی بود برای عرصه هنر نمایش در ایران.

مردی سر به زیر،  افتاده و خاکی،  در پوشش،  ساده   در رفتار بی الایش و بی ریا.  با اینکه تحصیلکرده خارج بود  سخت ایرانی  بود    بازیگری توانا  که در یکی آثار جوانمرد  در نقش سیاه  او را تماشا کردم و بسی لذت بردم.

دو نمایش فرشته و برف و ماه پنهان کار شده بود

این انسان فروتنی  بردباری  و هنرمندی کارش بود  او زبانزد بود  در بازیگری نمایش،  کارگردانی،  ترجمه،  بازیگری  سینما و تلوزیون پرکار هم بود

از شهرت خود نشان دادن سخت پرهیز می کرد    فراری بود

باید او را هنرمندی واقعی و مانا    یاد کرد  شکی نیست که او هدفش جاودانگی بود   تا از میان ما رفت

 

آغاز دهه 50 بود

من بعد از دوران کار در کودکی و نوجوانی  و مدرسه و بعد در دوران سربازی شروع به  یک کار جدی کردم

استاد مودبیان  پس از پایان تحصیلات در مقطع لیسانس،  رسم بر این بود دانشجوها باید با حضور در شهرستانها، به جوانان و کلا علاقمندان اموزش

می د ادند.

ایشان و تعداد زیادی از دانشجویان هنر نمایش  به کرمان آمدند،  و آموزش دادند که  من  بیشتر در خدمت استاد  مودبیان بودم

قصه ای را نوشتم، به عنوان  "تاول"    برای  ایشان خواندم  مجذوب شدند  علاقمند شدند  فرمودند که من این قصه را نمایش بکنم  

نوشتم و تایید کردند   ما با کارگردانی  اقای مسعود خالقی  و تعدادی از بازیگران   ان زمان  کرمان  کار  را شروع  کردیم.

اماده شد  اجرا رفتیم  و جشنواره ای پیش امد  جشنواره سراسری. 

استاد اسماعیل شنگله  به همراه استاد ایرج ظهری که هر دو روحشان شاد باد  این دو زنده یاد،  داوران آن جشنواره بودند.

 گروهها در سالن تئاتر شهر نمایشنامه ها را اجرا می کردند. و بعد شبها در سالن اصلی برای تماشاگران اجرا می رفتیم. وقتی که ما نمایش را  در سالن تئاتر خانه شهر   اجرا  رفتیم   غیر از آقای نواب زاده و دو  داور  هیچکس در سالن نبود.

 

نمایش که تمام شد      نواب زاده  امد پشت صحنه به من گفت  ثانی،

   ظهری  و شنگه  گریه می کنند   سخت تحت تاثیر نمایش قرار گرفته بودند  باور کنین  اصلا برا ما باور کردنی نبود.

من هنوز  از نمایش چیزی نمی دانستم. شکسته  بسته  اجراهای زیادی  در تهران  دیده بودم   در کرمان کار  کرده بودم....    همین،  دیگر  چیز خاصی نمی دانستم

خدا رحمتشان کند  نمایش را که دیدند  شب تا حدود بامداد با من و خالقی صحبت کردند. آقای شنگله فرمودند :  این قصه را از   روزنامه برداشتی ؟ گفتم  نه  استاد...

فردای انروز ، اساتید به دعوت من به میدان مشتاقیه   شهدای امروز امدند.

جگرکی و فضای خشتی و خاکی  اطراف میدان و  کوچه ها ....  ریتم و ضرباهنگی که در نمایش بود   را  دیدند...

شب اختتامیه را برای  کرمانی ها گذاشته بودند  اجرای ما که تمام شد  

استاندار و آقای مظهری نماینده وقت  برای اهدای جوایز آمدند

ما جوان و بسیار مشتاق دریافت جایزه، آخر ایستاده بودیم...

نفرات سوم اعلام شدند و اسمی از ما نبود..  بچه ها گفتند  شاید دوم شدیم.

 دومی هم خواند و ما نبودیم  من ارام  از پشت  صحنه رفتم بیرون  هنوز  به راهرو  نرسیده بودم   دیدم استاد  نواب  دوید   بدو  بیا  کجا  رفتی   گفتم چی شده؟

گفت بازیگری اول شدی  حینی که  من برگشتم    مجری پی در پی اعلام می کرد : مسعود خالقی   کارگردانی   اول    مهدی ثانی  بازیگری  اول   نمایش مفهوم مطلق  اول..   متن  نمایشنامه اول ...   

این جوایز  همه  را  درو کرده بود   نمایشنامه  تاول    خودمان هم  شگفت  زده  شده  بودیم    این  وسط  که  چه  جریانی  است  چرا  اینگونه  شد قضیه  باورکردنی نبود  برای ما ...

گروهها  اعتراض کردند   همگی   یکی از ان بچه ها  رفت بالای صحنه و گفت  کرمانی ها  پول  دادن  و داوران  را خریدن  و رای  گرفتن..  وادار کردن مسئولین را   زنگ  زدن  به  آقای ظهری  و شنگله  که این جریان چی بوده   چرا همه جایزه ها را  دادین  ...

 

اقای ظهری فرمودند  من روز چهارشنبه  جواب می دهم  روز چهارشنبه  مجله ای در ایران چاپ میشد به نام تماشا   ایشان  نقدی نوشته بود  در  مجله که علت و اساس  این جریان  و این جوایزی  که  ما  دادیم  چی هست  

دلایلی اورده بود من جمله که  این  نمایشنامه  فضا  ریتم  هارمونی  در فرم  اجرایی      گویش  قصه  انچه  که  در  این نمایشنامه هست  از فکر خودشان است   چیزی  را  از جایی نیاوردند    نمایش همین زندگی انسان  در  عصر خودش هست  هنر چیزی است که  در عصر  انسان  هنرمند هست  حادث  می شود

و این فرم  محتوا  و این اجرا  و اداب  و سنن  گویشها   فضایی را امشب به ما داد که اصل نمایش در اینجا  دارد  ضربانش   شدید میزند   خداوند رحمت کند  اقای ظهری را   این جمله را  من از  ایشان به یادگار دارم  که  نوشته بودند  آنتیگونه  و هملت   دردهای ناب  تاریخ هستند   همیشه حاضر  همیشه دست یافتنی   نمادگرایی موج  میزند  در این نمایشنامه ها  و ما  در  اثاری که  در  کرمان اجرا شدند از اساتیدی   مثل  بیضایی و  ساعدی  امین فقیری    یلفانی  و   اینا همه نمایشنامه ها را بچه ها کار کرده بودند  اورده بودند   عبدالخالق نامی بود  از رشت نمایشش را  اورده  بودند 

نمایشنامه  تاول  نوشته مهدی ثانی  درراه   درد ناب  بود   

من  را  انداختن  در   اتش  شعله  کش صحنه  نمایش  که  گرمایش چه  لذت بخش  بود و  هنوز  دارم   خودم را  از  اتش  صحنه  نمایش  گرم می کنم

این  شعله های  سرکش  انسان دوستی  اگر  به جان هنرمندی، انسان ی   بیفتد   رهایش نمی کند  و تا  دم  مرگ  از گرمایش لذت  می برد

خوشا به حال  انسانی که اینچنین فرهیخته و شیفته هنربشود

اساتید ظهری و شنگله نمایش  را  از  آن  دیدی که  باید  نگاه می کردن،  نه سر هم بندی و   از  اینجا  و انجا  برداشتن

 

با  سلام  و درود  به همه جوانان  پر  خون  و شا داب  هنر  نمایش در کرمان عرض کنم  که  با  نام  شنگله  درسی  را  از او بیاموزم که اموختم  و به شما پس  بدهم 

 

در سازمان تلوزیون   تهران کا ر  می کرد  استاد.   من خدمتشان می رفتم   واموزش می دیدم از همان کلام چند  دقیقه ای که می  فرمودند  مسئول  کارگردانان   کلی  تلوزیون ایران بودند  در  ان زمان      ان روزی که من رفتم   خدمت  شان  هر وقت او را می دیدم  سوال  می کردم

می اموختم  از اینجا  کوچه  خیابان   

تهران زیاد می رفتم

  اثار  نمایشی می دیدم   با جاده   خاکی  کار  سختی  بود..

به من گفت  من دانشجو بودم  که در خارج درس می خواندم  نمایشنلمه ای بدستم رسید

که سه سرباز با گوشهای مختلف در یک سنگری در جنگ   کل قصه نمایش را شکل  می دادند

من دو تا از این  سربازا  را  گویش و شکل کلامشان را  پیدا کرده بودم اماده کرده بودم که دیگر نشد امدم ایران و نفر سوم نتوانستم شکل زندگی  و فیزیکی    کلامیشو پیدا بکنم  و این  نمایشنامه را کار نکردم  همینطور  در کشوی میزم ماند

عجیب بود   گفت  من  شناختم  ضعیف  بوده  از   این  یکی  سرباز کافی نبوده  اشتباه می کردم  اگر  کار  می کردم

 او  سخت  پایبند واقعیت کار و هنر نمایش  بود

جوانان  سعی  کنیم  خوب  در  تمامی  جنبه های  هر  تکه ای  از زندگی و رویدادهای  جهان  خلقت  خداوندی  را  که  می خواهیم  کار کنیم  شناخت  پیدا  کنیم

خلاقیت  راه  وروشی  سخت  و سنگین  دارد  باید  شناخت پیدا  کنیم و از طریق تخیل  نمایشنامه  ای  را بنویسیم     بدنیا  بیاوریم  که  انموقع  می توانیم  که هدف ما  جاودانگی  باشد   

بکوشیم  تا  خود  را  برای    خلق  اثری  هنری  که  ماندگارهست  اماده کنیم

ماندگاری مان را  حتمی   بکنیم    و  این پیش  نمی  آید  مگر  اینکه از شناخت لبریز باشیم

هر هنرمندی  که فوت می کند  پیکر ه  انسانهایی که می خواهند  سالم و با احساس و اندیشه  عشق  زیست کنند  صدمه می بیند

به شما  از  بابت   فوت  از قبیل  بیماری کرونای  استاد اسماعیل شنگله تسلیت عرض می کنم

امیدوارم

از رفتگانمان بیاموزیم و خوب در هنر زندگی  کنیم 

و از خودمان آثاری به یادگار بگذاریم که  باید

درود بر شما  برای شما  از انجا که  هنر  در اوج و  پایان  هنرمندی   سرمستی و شیدایی  و بزرگواری  می ا ورد  و به جاودانگی می رساند  تبریک عرض می کنم

خدانگهدارتان

مهدی ثانی




مطالب مرتبط

با نگاه به دو اجرای یدالله آقا عباسی

یادداشتی بر ضرورت تئاتر تعلیمی در جامعه
با نگاه به دو اجرای یدالله آقا عباسی

یادداشتی بر ضرورت تئاتر تعلیمی در جامعه

مصطفی درویش گوهری، در این یادداشت قصدی بر تحلیل یا نقد اثری را نداریم، تنها به‌واسطه دیدن دو نمایش "موش و دیلادوز" و "کک به تنور" به کارگردانی دکتر یدالله آقا عباسی، به مسئله تئاتر تعلیمی و اهمیت ...

|

اجرای نمایش خیابانی «افطاری» در کرمان

اجرای نمایش خیابانی «افطاری» در کرمان

در این اثر، هنرمندان یک تابلو ساختند که در آن نمادهایی از بیمارستان، خون، گلوله و... بود و تصاویری از مظلومیت مردم غزه نمایش داده می‌شد. امین شجاعی کارگردان این نمایش است.

|

نگاهی به آخرین اثر علی نفیسی

آنتیگونه زاده رنج ، مادر رنج
نگاهی به آخرین اثر علی نفیسی

آنتیگونه زاده رنج ، مادر رنج

علی نفیسی با کشف این دو گانگی ، تلاش کرده است تا با پیوند رویه ی امروزین جامعه ی ما در قالب روایت افسانه ای عاشقانه و ساختن اسطوره ای امروزین با نشانه هایی ایرانی و آشنا برای تماشاچی ما ، در موازات خط درام اصلی آن را نوسازی کرده و این شکاف را پرکند.

|

حضور موفق نمایش «مهمان جامانده» در جشنواره بین المللی اردکان

حضور موفق نمایش «مهمان جامانده» در جشنواره بین المللی اردکان

نمایش «مهمان جامانده» که با هدف فرهنگ‌سازی درحوزه‌ی افراد دارای معلولیت و همچنین با بازیگری این افراد ساخته شده است موفق به کسب جوایز متعددی در بخش فراگیر بیست‌و‌هشتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان اردکان شد.

|

یادداشتی بر نمایش «بودن یا نبودن»، مسئله این نیست  اثر علی کهن

عمیق شدن ممنوع است، لطفا در سطح بمانید!
یادداشتی بر نمایش «بودن یا نبودن»، مسئله این نیست اثر علی کهن

عمیق شدن ممنوع است، لطفا در سطح بمانید!

شاهد شفیعی٭، در ابتدا به یاد بیاوریم کارل گوستاو یونگ را که گفت: وجود داشتن کافی نیست، باید به این وجود روشنایی بخشید.  اولین مواجهه ما با نمایش بودن یا ...

|

نظرات کاربران