در حال بارگذاری ...
نقدی بر نمایش «احساس آهنی»

از ربات‌ها چه توقعی داریم

مریم امانی؛ آنچه جامعه آن را معلولیت می ­شمارد اغلب تعریفی است که شیوه­ ی تولید جامعه به آن شکل می ­دهد. این شیوه­ ی تولید با روشی کاملا ماشینی افرادی را که ظرفیت بدنی­ شان با ظرفیت تولید و فرایند کار هماهنگ نباشد به حاشیه رانده و آنها را مانعی بر سر راه فرایند تولید به حساب می ­آورد. امری که با حقیقت بیرونی، توان حقیقی افراد دارای شرایط خاص و وعده ­ی جامعه که فراهم نمودن رستگاری جمعی است هم پوشانی ندارد. تلاش فرهنگی و اجتماعی زیادی لازم است تا بازار کار، روش­ های گوناگون مشارکت افراد در تولید را بپذیرد و کار برای همگان را تضمین کند.

نمایشنامه­ ی احساس آهنی به نویسندگی سید مهرداد کاووسی و کارگردانی آرزو جعفری برنده ­ی یازده جایزه از جشنواره­ ی منطقه­ ای تیاتر افراد دارای معلولیت، که این روزها با پاسداشت فعالیت­ های مرحوم پروفسور محمد حسن کریمی ­نژاد در پلاتوی همایون صنعتی کرمان درحال اجراست به مساله­ ی اشتغال افراد دارای ویژگی خاص می ­پردازد.

گروهی از افراد دارای محدودیت جسمی که جامعه فرصت کار را از آنها گرفته و آنها را به حاشیه رانده است، در کارگاه ساده و کوچکی گرد آمده ­اند و با درآمدی پایین و ناعادلانه، روزگار می­ گذرانند. افرادی که طرد اجتماعی، توانمندی­ هایشان را نادیده گرفته و آنها را به دیگری تبدیل کرده­ است. اما مشکلات در غار کوچک و دور از جامعه­ ی آنها نفوذ می ­کند و سیل نوگرایی و صنعتی شدن آرامش شان را پریشان می­ کند.

این نمایش جامعه­ ای را پیش چشم مان می ­آور د که انگیزه­ های اقتصادی با بی­ رحمی کامل زمینه ساز تصمیمات مهم در اداره ­ی آن است و افرادی را که در حاشیه ­ی تصویر ارایه شده از سوی جامعه، به عنوان انسان ایده ­آل ، زندگی می ­کنند زیر چرخ پیشرفت خرد می­ کند. روایت، چون حلقه ­ای بسته، قربانی و منجی را در میان همین دیگران می ­یابد و سعی دارد حاشیه­ ی امن قابل زیستنی برای افرادی با ویژگی خاص مطالبه کند؛ اما برای خودی ساختن آنها و شریک نمودن شان در روال زندگی جامعه دستی نمی­ جنباند.

 در آخر هم آنچه کارگران را نجات می­ دهد پول و سرمایه­ ی آقا اسماعیل است. مردی که سرمایه ­اش او را برای جامعه پذیرفتنی کرده و معلولیت ­اش او را به کارگران پیوند می­ دهد. مشکل اینجاست که پروتاگونیست نمایش دست از دلسوزی برای خود بر نمی دارد و برای رسیدن به آنچه حق اوست دستی نمی­ جنباند. بی دردسر جایگزین شدنش با ماشین را می ­پذیرد و تمامی اعتراضش در ناله ­ای خلاصه می ­شود. آیا این انفعال سرنوشت محتومیست که جامعه برای افراد با ویژگی خاص رقم زده ­است؟ آیا به راستی بهای حضور این افراد در جامعه، سنتی ماندن مشاغل و عدم سود دهی اقتصادی ­است؟ سوالاتی که بیننده را تا مدتها بعد از پایان نمایش رها نمی­ کند.

تلاش خوب آرزو جعفری در چیدن میزانسن، متناسب با توانایی بازیگرانش و استفاده از تمامی ظرفیت آنها جای تقدیر دارد . بازیگران او هم با بازی خوب شان بار دیگر نشان دادند ریشه­ ی خلق هنری در اعماق احساس، عاطفه و ذهن بازیگر است، جایی دور از دسترس محدودیت­ های  جسمی و حرکتی. موسیقی زنده، بجا و مناسب کار که در زمان ­های درست چون بازیگری پویا در فضای پلاتو چرخ می ­زد و به خوبی نقش بازی می­ کرد نیز از قوی­ ترین بخش­ های کار بود. دکور نمایش با طراحی ساده و گویا با توجه به محدودیت صحنه امکانات فضایی خوبی را برای بازیگران ایجاد کرده بود و از نقاط قوت کار به شمار می ­آمد.

در مجموع نمایش احساس آهنی از این نظر که فرصتی است تا افراد با ویژگی خاص، به جامعه برگردند و حضورشان را به برنامه ریزان اجتماعی یادآور شوند و مخاطب عام نیز درباره ­ی توانایی­ های افرادی که جامعه آنها را معلول تعریف می­ کند و به حاشیه می­ راند باز بیندیشد، کار قابل تحسینی­ است. به امید دیدن کارهای بیشتر از این گروه هنری.

 

 




مطالب مرتبط

نگاهی به نمایش «اینجا با هر باران یک‌نفر می‌میرد»

متنی پُرمایه و موفق در اجرا
نگاهی به نمایش «اینجا با هر باران یک‌نفر می‌میرد»

متنی پُرمایه و موفق در اجرا

مریم امانی: رنج‌هایی که زیر سایه­ جنگ می­‌رویند، گیاهان هرزی هستند که به آدم‌ها می‌پیچند و ذره ذره شیره­ هستی­‌شان را می­‌مکند. ساکنان مرزهای غربی ایران در همسایگی و همخانگی با ...

|

گفت‌وگو با کارگردان حاضر درسی و پنجمین جشنواره تئاتر استان کرمان

آرزو جعفری: تئاتر نمایش زندگی است
گفت‌وگو با کارگردان حاضر درسی و پنجمین جشنواره تئاتر استان کرمان

آرزو جعفری: تئاتر نمایش زندگی است

آرزو جعفری کارگردان نمایش خیابانی «زندگی با طعم باروت»، بر این باور است که هنر الزاما به معنای ایفای یک نقش در عرصه بازیگری نیست، بلکه وجود ذوق و خلاقیت، در خلق اثر است.

|

یادداشتی بر نمایش قمَروی لَب‌ندار، اثر مصطفی نیکروان

سفرادیسه وار قمرو، دگردیسی و یافتن شادمانی درونی
یادداشتی بر نمایش قمَروی لَب‌ندار، اثر مصطفی نیکروان

سفرادیسه وار قمرو، دگردیسی و یافتن شادمانی درونی

سروش سلطانی٭، «کودکان با هر چیز کهنه‌ای که به دستشان برسد بازی می‌کنند، نشان می‌دهد بازی می‌تواند شخص را از قید رابطه‌اش با قانون و اقتصاد و جنگ و دیگر امور جدی رها کند

|

با نگاه به دو اجرای یدالله آقا عباسی

یادداشتی بر ضرورت تئاتر تعلیمی در جامعه
با نگاه به دو اجرای یدالله آقا عباسی

یادداشتی بر ضرورت تئاتر تعلیمی در جامعه

مصطفی درویش گوهری، در این یادداشت قصدی بر تحلیل یا نقد اثری را نداریم، تنها به‌واسطه دیدن دو نمایش "موش و دیلادوز" و "کک به تنور" به کارگردانی دکتر یدالله آقا عباسی، به مسئله تئاتر تعلیمی و اهمیت ...

|

نظرات کاربران