در حال بارگذاری ...
یادداشتی بر نمایش «اتاق روشن»

جنگی تاریک در اتاقی روشن

سانیا عاجلی٭، نمایش «اتاق روشن» من باب یک تجربه در این برهه زمانی که مخاطب ما به طور عام یا خاص حوصله و اقبالی برای شنیدن دیالوگ ندارد، به طور متفاوت توانسته بود چنان به مقوله جنگ بپردازد که مفاهیمی از ارزش های انسانی را به طور بصری برای مخاطبانش به نمایش بگذارد .صاحب اثر چنان از لایه لایه های جنگ حجاب برمی دارد ، گویی تاریخ دوباره تکرار خواهد شد ؛ دیروز ، امروز و فردا که هنوز نیامده است . در این جنگ جهنمی ، عشق نهفته است و حسرت این عشق در اسیر جنگی همچنان خفته ! در خواب خود می بیند که از گذشته چه آتش ها بر سرش ریخته و چه چیز ها را به واسطه جنگ از دست داده . او سعی دارد فقدان محبت ناشی از جنگ را به واسطه شاخه گلی راضی نگه دارد . حصار شیشه ای ؛ او را به دیوانه ای مبتلا کرده است که دائما موج های انفجار تانک ها ، هلیکوپتر ها و صدای رگبار گلوله ها بر سرش باران می بارد .دلخوش به عکس هایی است بر سه پایه ای متزلزل که یک پای آن می لنگد ؛ همان پایی که آن را در شهر و کاشانه خویش به جا گذاشته است .به تصاویر تکیه می کند ؛ تا بتواند بر زمین خاکی اش پازل های ویرانگری را بر قاب بنشاند . اما جای خالی این ویرانه ها را ، به تشبیه هویت واقعی عکاس ، خلا پر می کند .رنگ های فسفری روی شیشه ؛ به بمب های خوشه ای می ماند که هزاران هزار انسان را به نابودی کشانده است ، و کارگردان این امر را به سادگی یک بازی کودکانه که افراد را بر روی کاغذ در کنار یکدیگر خط می زنیم ، ایفا کرده است .مسابقه ای که برنده و بازنده اش آن را معنا می کند ، ولیکن در این اتاق روشن برنده ای وجود نخواهد داشت . اجرا گر اثر ، تنها با لباسی سفید می خواهد چهره روانی یک جنگ زده و آسایشگاه را به ما نشان دهد . در صورتی که تنها نشانه این هدف ، لباسی بیش نیست .آن را نیز ناگاه به لباسی نظامی تبدیل میکند که موقعیت زمانی و مکانی تماشاگر را دگرگون می سازد . وقتی در اثری کلی گویی می کنیم  و تنها لایه هایی سطحی از جنگِ چند لایه را به تصویر می کشیم و منظورمان از جنگ ، هیچ جنگ خاصی نیست و به طور کلی جنگ را مذمت می کنیم ؛ پوشیدن لباس نظامی ، جنگ را خاص جغرافیا نشان می دهد .شاید بهتر بود با نشانی کلی و تدقیق بر همان موقعیت ، عکاسی جنگ زده در آسایشگاهی روانی ، مفهوم مورد نظر را به سهولت کنش های خلاقانه اش با اشیا ، در چنین سبک نمایشی القا می کرد دوربینی جدا نشدنی در حصار روشن ، که از معشوقه دو بعدی شفافش ، خود را ثبت می کند .انسانِ جنگ زده ای ، که اتفاقا فیلسوف است .فیلسوفی که به ما فلسفه چیز ها را می آموزد ، به جز روح و روان خرابش ... ! پس این کاراکتر را ، علی رغم اصراری که کارگردان بر روانی بودنش دارد ، نمی توان به عنوان یک فرد جنگ زده روانی پذیرفت . استفاده ابزاری از اشیائی دو بعدی که صحنه را شکل می دادند ، فکری خلاقانه و نو بود که این امر کمتر در نمایش ها دیده می شود ؛ و این خود قابل ستایش است . به همین خاطر باید تضاد هایی در اثر بوجود می آمد تا زیبایی این کار برجسته تر شود .بازی اجراگر تحت تاثیر فیلم های چاپلینی به پیش می رفت و سعی بر آن بود تا از فضای موسیقی به همین منظور استفاده شود ، ولی ای کاش این دو بهتر بر هم سوار می شد و به جای کارگردانِ اجراگر از بازیگری با آمادگی بدنی بیشتر حرکتی برای اجرا و تلفیق ایده ها کمک می گرفت تا تماشاگر از لذت سمعی و بصری بیشتری برخوردار شود .به طور کل ، اتاق روشن، تجربه ایی موفق و قابل قبول به نظر می رسد .

 

٭دانشجوی تئاتر دانشگاه شهید باهنر کرمان




مطالب مرتبط

یادداشتی بر نمایش قمَروی لَب‌ندار، اثر مصطفی نیکروان

سفرادیسه وار قمرو، دگردیسی و یافتن شادمانی درونی
یادداشتی بر نمایش قمَروی لَب‌ندار، اثر مصطفی نیکروان

سفرادیسه وار قمرو، دگردیسی و یافتن شادمانی درونی

سروش سلطانی٭، «کودکان با هر چیز کهنه‌ای که به دستشان برسد بازی می‌کنند، نشان می‌دهد بازی می‌تواند شخص را از قید رابطه‌اش با قانون و اقتصاد و جنگ و دیگر امور جدی رها کند

|

با نگاه به دو اجرای یدالله آقا عباسی

یادداشتی بر ضرورت تئاتر تعلیمی در جامعه
با نگاه به دو اجرای یدالله آقا عباسی

یادداشتی بر ضرورت تئاتر تعلیمی در جامعه

مصطفی درویش گوهری، در این یادداشت قصدی بر تحلیل یا نقد اثری را نداریم، تنها به‌واسطه دیدن دو نمایش "موش و دیلادوز" و "کک به تنور" به کارگردانی دکتر یدالله آقا عباسی، به مسئله تئاتر تعلیمی و اهمیت ...

|

نگاهی به آخرین اثر علی نفیسی

آنتیگونه زاده رنج ، مادر رنج
نگاهی به آخرین اثر علی نفیسی

آنتیگونه زاده رنج ، مادر رنج

علی نفیسی با کشف این دو گانگی ، تلاش کرده است تا با پیوند رویه ی امروزین جامعه ی ما در قالب روایت افسانه ای عاشقانه و ساختن اسطوره ای امروزین با نشانه هایی ایرانی و آشنا برای تماشاچی ما ، در موازات خط درام اصلی آن را نوسازی کرده و این شکاف را پرکند.

|

نظرات کاربران