در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به نمایش «اینجا با هر باران یک‌نفر می‌میرد»

متنی پُرمایه و موفق در اجرا

نگاهی به نمایش «اینجا با هر باران یک‌نفر می‌میرد»

متنی پُرمایه و موفق در اجرا

مریم امانی: رنج‌هایی که زیر سایه­ جنگ می­‌رویند، گیاهان هرزی هستند که به آدم‌ها می‌پیچند و ذره ذره شیره­ هستی­‌شان را می­‌مکند. ساکنان مرزهای غربی ایران در همسایگی و همخانگی با جنگ، هزینه­‌های گزاف انسانی و اجتماعی­ را پرداختند که به هیچ روی قابل جبران نیست هیچ، پایان هم ندارد. فجایع جنگ در آن خط طولانی دور از ما و در صدها روستا چون قلمه ذهاب هنوز به آخر نرسیده. پرداختن به این فجایع که زیر پوست آرامش روزهای ما همچنان قربانی می­‌گیرد، موضوع نمایش «اینجا با هر باران یک‌نفر می‌میرد» به کارگردانی افسانه پورعبدل است؛ نمایشی در ژانر مستند که با وقایع‌نگاری مینو سلیمی توسط گروه نمایشی میم و با همکاری گروه موسیقی سیمرغ که از 10 تا 13 بهمن، در تئاتر شهر کرمان به صحنه رفت.

تئاتر مستند با هدف ارائه­ داستان­‌های واقعی فرهنگی یا تاریخی، در دنیای معاصر با اجراهای دهه­ 1920 و 1930 گروه­‌هایی که به بلوزهای آبی معروف بودند در شوروی شروع شد و با کارهایی که نام روزنامه­ زنده به خود گرفت، ادامه پیدا کرد. در همین زمان در آلمان، پیسکاتور با استفاده از فیلم مستند به دنبال به تصویر کشیدن حقیقت مطلق بود و در انگلیس چسمن، شهادت‌های ضبط شده بر نوار کاست را به صحنه می‌برد. تئاتری که این‌گونه پایه‌گذاری شد، به جای پرداختن به زندگی درونی شخصیت­‌ها با ارائه­ سند و استفاده از عکس، مستندهای ویدیویی و صوتی، گفت‌وگوهای زنده­ افراد وابسته به موضوع، نمایش روزنامه‌ها و مجلات و مکاتبات مرتبط با موضوع، ارائه­ ترازنامه‌های بانکی یا جداول آماری به شکل مونتاژ و کولاژ سعی در حساس نمودن عموم به موضوعی اجتماعی، فرهنگی یا تاریخی را داشت. 

نمایش «اینجا با هر باران یک‌نفر می­‌میرد»، ضمن نزدیک شدن به رخداد واقعی و استفاده از منابع اصلی به عنوان هسته­ اصلی خلق اثر با دست یازیدن به استعاره و لحظاتی که با موسیقی و آواز می­‌آفریند در مرز مبهم واقعیت و بازنمایی واقعیت مردد است. اگر این رای را بپذیریم که هدف نمایش مستند، آگاه‌سازی با سند، اثبات کردن و انعکاس نگرانی و ایجاد تشویش است، تا به یک واقعیت در جریان واکنش نشان دهیم، به صراحت، می­‌توان دید که استفاده از استعاره در تئاتر مستند به نوعی نقض غرض است، زیرا استعاره روایت را به ساحت ادبیات نزدیک می­‌کند و ادبیات بیرون از سنجه صدق و کذب است، حال آنکه پذیرفتیم هدف از تئاتر مستند، گذاردن پای محکمی در حقیقت و صدق است.

این تردید بین واقعی بودن و بازنمایی واقعیت به خودی خود نمی‌­تواند نقطه­ ضعف محسوب شود. تنها وقتی که استعاره و تخیل لبه‌های تند و تیز حقیقت را که قرار بود نیشتری باشد برای بیدار نمودن مخاطب تلطیف می‌کند، می­‌توان به آن خرده گرفت. از سوی دیگر، در میانه­ «نمایاندن» بخش واقعیت نمایش، شروع به گفتن حقایق، به‌جای نشان دادن آن به مخاطب می‌­کند و اینجاست که پای لنگ داستان خودش را به رخ می­‌کشد. وقتی راوی داستان «گفتم، گفت»، «سکوت کرد» و «نگران شد»ها را به جای نمایاندن تعریف می­‌کند، مخاطب احساس می­‌کند بازیگران یا قادر به بازی آن احساس­‌ها نیستند یا او در یک نمایشنامه‌خوانی شرکت کرده است و دارد شرح صحنه و احوال بازیگران را می­‌شنود.

نگاه نکردن بازیگران به یکدیگر، نوعی کلاژ ساخته که فاصله­ عظیم بین آدم­‌های روایت را تداعی می­‌کند؛ فاصله‌­ای زجرآور که بین ما و فاجعه­‌ای که در جریان است هم وجود دارد. تنها استثنا و نگاهی که دیده می‌­شود و به یاد می­‌ماند، نگاه عاشقانه‌­ایست که علیرغم آنکه به تراژدی ختم می‌­شود به ما یادآوری می‌کند: شاید عشق، تنها راه نجات باشد.

با وجود کم و کاستی­‌هایی که به نظر رسید، نمایش «اینجا با هر باران یک‌نفر می­‌میرد» را رویهم رفته می­‌توان اثری پرمایه دانست که در ارتباط با مخاطب خود سربلند و تا حد زیادی در اجرای رسالت خود موفق بوده است. موضوع ناب اثر تا مدت‌ها بعد از ترک سالن نمایش، ذهن مخاطب را رها نمی­‌کند گرچه با یک بروشور و چند عکس می­‌شد این اثر را چندین برابر کرد. طراحی صحنه مینیمال و چهره­‌پردازی سبُکِ رئالیستی نیز کاملا در خدمت مفهوم و ژانر اثر بوده و نقش خود را به درستی ایفا می­‌کنند. بازی‌ها هم قابل قبول و تقریبا یک‌دست است.

و اما موسیقی نمایش که نقطه اوج اثر است؛ می­‌توان کار را بارها و بارها تنها به‌خاطر همین بخشش دید و باز دید. موتیف­‌ها و فراز و فرودها بسیار گویا و بجاست. استفاده از ضرب قطاری نرم با القای صدای باران با کارکرد استعاری زیبایش، روح بیننده را تسخیر می­‌کند و صدای رسا و شفاف خوانندگان، خاطره‌­ای جاویدان در ذهن مخاطب برجا می­‌گذارد تا جایی که به زعم من اگر دیالوگ حدف می­‌شد هم کار نمایش با این موسیقی و آواز وحرکات، گویا و کامل بود.

منبع: کرمان امروز