یادداشتی کوتاه بر آنتیگونه، اثر علی نفیسی
بی همسرایان، بی ایسمنه و بی دیگران
شاهد شفیعی٭،با اینکه آنتیگونه نفیسی برداشتی آزاد از سوفوکل است، نمیتوان آن را جدا از آنتیگونه سوفوکل به تماشا نشست. آنچه خود نفیسی کرده جای تامل دارد!
.سوفوکل از مبارزهای میگوید برای خانواده علیه اقتداری نمادین که به خدایان مشروعیت بخش خود پشت کرده و فرمانی خلاف خدایان میدهد. .نفیسی از اصالت عالم فانتزی پردازی، در زمان نابرابر بودن توان مبارزه آنتیگونه علیه اقتدار نمادین کرئون میگوید.
.تبدیل همسرایان(نمایندگان مردم شهر تب در نمایش و مخاطب فرضی) به افرادی خنثی و گاهی در خدمت اقتدار نمادین، کناره گیری اجتماع شهروندان تب از سیاست و عمل اجتماعی را به میان میکشد. هم موافقت و هم مخالفتشان با کرئون از ترس جان است و به هیچ جز خویش پایبند نیستند.
در این نزاع که اقتدارِ آن هم به واسطه نبود همسرایان، پوشالی است، آنتیگونه واقعیت را همچون سیزیف به گردن میگیرد، اما به عالم خیال و فانتزی پناهنده میشود. آنجاست که میتواند در کوهستانی، موجودی افسانهای را مادری کند و حتی در فانتزی تا مسخ پیش رود. ناتوانی آنتیگونه در امر واقعی و واقعیت اجتماعی، او را به پذیرش شکست که نه، بلکه به پذیرش اصالت رویا بر واقعیت رهنمون میشود.
نفیسی پیکار آنتیگونه و تقدیر را به پیکار آنتیگونه و واقعیت بدل میسازد که راهکارش نه که جنگ بر سر خانواده و امر قدسی با قدرت نمادین، بلکه مبارزهای هنرمندانه برای جدا شدن از ساحت واقعی زندگی و رفتن فرای آن است.
«این را متن و میزانسن صحنههای افزوده شده به نوشتهی سوفکل میگویند، آنان اصالت بیشتری نسبت به صحنههای متن اصلی دارند» .کرئون که سوفوکل در پایان او را با عنوان مقتدر نمادین و نمایندهی قانون به سرنوشتی همچون ادیپ محکوم میکرد، با حذف اقتدار نمادینش و نماینده امر واقع شدن، محکوم به انجامی چون خواهرش ژوکاست میشود.
کرئون از پناه بردن به عالم فانتزی بیبهره است و باید با عقدهی اختگیاش روبرو شود. لاکان بود که به ما آموخت: فانتزی مردانه محکوم به شکست است.
و آن پایان فیگوراتیو که ادامه فانتزی آنتیگونه است بسیار بیان شفافی به اثر میدهد: مبارزه آنتیگونه و کرئون، دیگر مبارزهای رو در رو و سیاسی نیست! آنتیگونه حتی اگر از زندگی محروم باشد، از خیالپردازی منع شدنی نیست، و کرئون حتی اگر پادشاه باشد، برابر عقدهی اختگیاش قدرتی ندارد! آنتیگونه و کرئون در این نمایش با هم نبرد نمیکنند و هرکدام نبردی فردی برای خود دارند، بی همسرایان، بی ایسمنه و بی دیگران.
٭نمایشنامه نویس و فیلمساز