در حال بارگذاری ...
...

یادداشتی بر تازه ترین اثر محمدکاظم دامغانی

«طیفون» به پا خواهد شد...

یادداشتی بر تازه ترین اثر محمدکاظم دامغانی

«طیفون» به پا خواهد شد...

علی کاظمی٭، نمایش «طیفون» به طراحی و کارگردانی محمدکاظم دامغانی که این روزها در سالن تئاتر شهر کرمان در حال اجراست، یک نمونه موفق از یک اجرای پست مدرن است.محمدکاظم دامغانی کارگردانی است که می داند از اثرش چه می خواهد،این ویژگی مهمی است که در سرتاسر این اجرا قابل مشاهده است."طیفون" برداشتی آزاد از نمایشنامه طوفان اثر شکسپیر است که همین مهم باعث شده است که نمایش ضد داستان دامغانی بر زیرسازی مستحکمی بنا شود که مخاطب را ورای ارتباطات علّی یا شبکه ارتباطی شخصیت ها به دنبال خود بکشد.

نقطه قوت "طیفون" درک درست مبانی و مبادی پست مدرنیسم و هضم آنان توسط کارگردان و ارائه در کالبدی کاملا ایرانی است.مشخصا دامغانی ضد داستان را می فهمد و از جمعیت کثیر ناکارگردانانی که از سر عدم فهم صحیح دیالوگ و ساختار مدرن دست به حذف آن می زنند و به اسم اجرای نمایش فرم نابازیگرانی را با حرکات ناموزون به صحنه می آورند، جداست.تجربیات مختلف دامغانی در این مغاک باعث شده حالا اثری کامل را با امضای شخصی کارگردان شاهد باشیم. پختگی اندیشه و روش دامغانی را به وضوح میشود در این اثر دید.

مهم ترین ویژگی "طیفون" -همانطور که از نامش برمی آید- ایرانی بودن تمامی لحظات اجراست و نه ایرانیزه کردن ابژه ای غربی. آنچه در نمایش می‌بینیم کاملا از درون خود جوشیده است و خود دست به تعریف خود می زند و نسبت بازیگران با مخاطب را تعیین می‌کند. در نمایش کاملا می توان رد پاهایی مشهود از آیین زار گرفته تا عزاداری محلی اهالی جنوب که در ماه محرم برگزار می کنند را مشاهده کرد.ایرانی بودن اجرا باعث شده تا مخاطب اجرا را قبول کند و انرژی موجود در آن را با آغوش باز بپذیرد.

شکست هایی که در دیوار چهارم به وقوع می پیوندد بار کمیک صحنه را بیشتر از قبل می کند و باعث جذابیت بیشتر اثر می شود که نشان از هوشمندی اجراگران دارد.

وجود بازیگران حرفه ای چنان امکاناتی را به کارگردان تفویض کرده بود که قطعا با عدم حضور آنان  به واسطه شیوه اجرا نتیجه مطلوبی را به بار نمی‌آورد.

استفاده از موسیقی زنده در نمایش و استفاده از نوازنده به عنوان اجراگر در صحنه نقطه مثبت دیگری در جریان نمایش بود که کاملا در نمایش نشسته بود و در میزانسن مد نظر کارگردان جایگاه خود را یافته بود که همین امر باعث جذابیت بیشتر اجرا می‌شد.

طراحی صحنه و لباس کاربردی،زیبا و مختصر نمایش از دیگر نقاط قوت نمایش است که می توان آن را مصداق بارز قاعده تفنگ چخوف دانست.

طراحی و اجرای گریم موجود در نمایش را می توان حاصل هم ارزی اندیشه کارگردان و طراح گریم دانست که ورای سبک اجرای غلو آمیز کاملا در خدمت اثر است.

رورانس نمایش که خود قسمت بسیار مهمی از اجرا بود مخاطب را در آخرین لحظه مهم ترین شریک انرژی موجود در نمایش میکند،و این خود مهر تاییدی بر این ادعاست که کارگردان کاملا می‌داند از اثر چه میخواهد و مشارکت مخاطبان اذعانی در پذیرش نمایش توسط آن هاست.

بزرگ ترین مشکل موجود در نمایش عدم تناسب سالن با آن بود به شکلی که به واسطه اجرای بخش هایی از نمایش در کف صحنه از ردیف چهارم به بعد مخاطبان برای دنبال کردن اجرا مجبور به نیم خیز شدن و تغییر وضعیت خود می شدند و کارگردان می توانست حداقل با استفاده بیشتر از عمق صحنه حتی الامکان از بروز چنین مشکلی جلوگیری نماید.

نمایش "طیفون" را می توان زین پس معیاری برای تشخیص موفقیت یا عدم توفیق دیگر نمایش هایی که در این شیوه اجرا می‌شوند دانست و آن ها را با این نمایش مقایسه کرد.

٭دانشجوی رشته تئاتر دانشگاه شهید باهنر کرمان