در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به نمایش «طیفون»

طیفون، علیه شکسپیر

نگاهی به نمایش «طیفون»

طیفون، علیه شکسپیر

آرش رضایی گزکی٭، طیفونِ کاظم دامغانی اجرایی است شاد و مفرح که دقایقی دلچسب و لذت بخش را برای ما رقم زده، و بازی محمد ترابی و مهدی ملکی به موازات طراحی صحنه، لباس و گریمِ متناسب با فضای کار، جلوه گری دو چندانی دارد. اغراق هایی که در سرتاسر اثر با آن مواجهه ایم فضایی فانتزی را خلق می کند که سرشار از لطیفه های بیرون آمده از متن اصلی است تا برداشتی آزاد از طوفان شکسپیر، این اثر هر چه باشد برداشت آزاد نیست بلکه به مانند نام اثر، طیفونی علیه شکسپیر است. انگار که مولف سعی در تقابل با شکسپیر را دارد و علیه او بر آخرین اثر او می تازد. و طیفونی را در مقابل طوفانی بر روی صحنه می آورد. این اثر نه در پیوند با طوفان شکسپیر بلکه بیشتر بر مهارت ها و کلیشه های عاریتی تاکید دارد تا درونمایه و انعکاس زمانه اثر، و این یعنی به حاشیه رفتن، این اثر بیشتر یک فانتزی است تا یک اثر پست مدرن، پست مدرن را بیشتر باید شکل تازه ای از دریافت فلسفی در عرصه زیباشناسی دانست، چنان که در هنر نمایش تاکید غالب بر وجه بصری آن است. اما این نمی تواند دلیلی بر حذف دیالوگ در اثری باشد که زبان در آن جایگاه ویژه ای دارد در طوفان شکسپیر تاثیر زبان بر هوشیاری و رفتار انسان به مانند جادوی گفتار است. درباره قدرت زبان و کارکرد سحر آمیز آن می گوید. بهتر است از به کار بردن این ترکیب تئاتر «پست مدرن» برای طیفون کمی درنگ کنیم. این اثر در بهترین حالت کاریکاتوری است از اثر اصلی، درست است که پست مدرن هنرمند را در بکارگیری همه راه های رفته آزاد می گذارد، البته با پرهیز از هرگونه قطعیت، تعریف و یا سبکی معین، اگرچه پست مدرن در مواجه با هر پدیده ای سیال است (چه عینی و چه ذهنی)، اما در مواجه با اثری چنین پیچیده می طلبد برای رسیدن به درون مایه آن بیشتر تلاش کنیم.

چرا شکسپیر نام این نمایشنامه را طوفان گذاشت؟ طوفانِ آغازین نمایشنامه نقش بسیار کوچکی در کل اثر دارد، پس منظور از طوفان چیست؟ کارکرد جادو و جادوگری در این متن بر چه اساسی بنا گذاشته شده است؟ ایده محوری شکسپیر در طوفان چیست؟ استنباط من این است طوفان طبیعی اول نمایشنامه کنش ابتدایی متن بوده و در پس آن طوفانی از کلمات است.  جادو در واقع همان سحر کلمات است. می دانیم که تأثیر زبان بر هوشیاری و رفتار انسان یا جادوی گفتار در این اثر با صدای طوفان و موسیقی ارایه می شود. اما در این میان گفتار صدایی است که مورد تأکید و بررسی قرار می گیرد. در طوفان شکسپیر زبان آشکارا به جادو متصل است و حرف زدن نوعی طلسم کردن است. ویتگنشتاین می گوید: فلسفه جنگ با طلسم شدن هوش به دست زبان است و این می تواند درونمایه خوبی برای اجرای نمایشنامه باشد. البته باید اذعان کرد شکسپیر و ویتگنشتاین دو گونه مختلف از جادو شدن را در ذهن داشتند: منظور ویتگنشتاین تأثیر منفی قالب صوری دستور زبان در شکل دادن به تصورات ما از کارکرد زبان است در حالی که شکسپیر بر چگونگی تاثیر زبان بر ذهن و خود اشاره دارد. طوفانِ گفتار، سازنده بخش بزرگی از زندگی انسان امروزه است. که ما را محصور می نماید. اگر برداشت مولف از متن چه موافق با ایده اصلی و چه بر مبنای نگاه ویتگنشتاین پایه گذاری شده بود ما با اثری متفاوت مواجه بودیم. آنجایی که من با اثر در زاویه نگاه متفاوت قرار می گیرم زمانی است که  - برداشتی آزاد از نمایشنامه طوفان اثر ویلیام شکسپیر- در بروشور را مشاهده می کنم. حذف زبان صرف اینکه کاری متفاوت انجام داده باشیم می تواند خطایی بزرگ باشد مگر اینکه جایگزینی بهتر برای آن درنظر گرفته باشیم. و اما اگر عنوان برداشت آزاد را از آن فاکتور بگیریم. اثری است مفرح و دوست داشتنی. که طنز زیبایی دارد.

٭کارگردان و بازیگر تئاتر