به قلم مازیار رشید صالحی؛
بررسی جایگاه زن در آثار اکبر رادی
((نابرابری اجتماعی))
اکبر رادی بدون شک یکی از نمایشنامه نویسان موثر در تاریخ معاصر ادبیات نمایشی ایران است. نمایشنامه های رادی ویژگی های منحصر به فردی دارند که مورد مطالعات فراوانی قرار گرفته اند. کلیدواژه های پرکاربرد در بررسی آثار رادی را می توان: رئالیسم، خانواده، روشنفکر و زن دانست. هم چنین رادی علاقه ی زیادی به تصویر جامعه و شرایط تاریخی انسان در عصر و زمان خود دارد.
با اینکه گروهی رادی را به واسطه آثار اولیه اش نویسنده ای رئالیست مینامند اماآثار رادی بسیار متنوع اند و در گروه و دسته ی خاصی قرار نمی گیرند و اگر قرار بگیرند به سختی خواهد بود. چرا که رادی عقیده داشت نویسنده نمی تواند در چهارچوب ، عقیده و جهت ویژه و خاصی قلم بزند و از قلم برای سنگر ویژه ای بهره ببرد.
رادی به کاربرد خوب زبان و کاراکتر در آثارش شهره است. پرداخت ویژه ی زبانی در نمایشنامه و هم چنین کاراکترهایی پر جزییات و واقعگرایانه از نقاط قوت نمایشنامه های رادی به حساب می آیند.
یکی از مهمترین این عناصر و کاراکترها زنان نمایشنامه های رادی هستند.
به طور قطع نمیتوان گفت در تمام آثار اکبر رادی زن نقش محوری دارد، اما بدون شک تاثیر زن بر روند پیشبرد درام مشهود است، همسران، مادران و دختران خلق شده در آثار اکبر رادی دارای جایگاه ویژه ای در درام های او هستند، و اغلب همراه با مردهای اصلی نمایشنامه حضوری از زنان پر قدرت دیده میشود.
عده ای معتقدند رادی یک نویسنده اجتماعی فمینیست میباشد اما به عقیده من اینطور نیست او فقط نسبت به موقعیت زن جامعه و تاریخ خود واقع بین تر عمل کرده است، ضمن اینکه خود رادی به برابری حقوق انسانی چه برای مردان و چه زنان عقیده دارد و شاید در آثارش حقوق زنان را حق پایمال شده عنوان و نشان میدهد.
«اگر می گویید زن در تاریخ خود را چندان نشان نداده بخشی به دلیل آن بوده است که دست و بال زن بسته بوده است وگرنه قابلیت های زن و مرد کاملا برابر است.» (اکبر رادی)
« اگر ما بپذیریم که زن بخشی از وجود واحد انسانی است و نیمه ای از وجودی است که پاره دیگر آن را مرد تشکیل میدهد باید بپذیریم که زن و مرد از همه نظر با هم برابرهستند» (اکبر رادی)
به عقیده من زنان در آثار رادی نه تنها ضعیف نشان داده نمیشوند بلکه بسیار محکم میتوانند دست به عمل بزنند، و اگر جایی نقطه ای وجود دارد که زن را دچار تردید میکند آن همان حقی هست که به واسطه هویت های تاریخی و اجتماعی از وی سلب شده است.
از "خانمی" در روزنه آبی، "بمانی" در پلکان، "مریم" در از پشت شیشه ها تا "لیلا" و "گلین" و "ماهرو" در خانمپه مهتابی.
رادی درباره کاراکترهای زنی که خلق کرده است در کتاب بشنو از نی چنین می گوید:
« آن زمان که شاه ایران در مباشرت حضرت علیا اشرف منشور آزادی زن ایرانی را به دنیا اماله می کرد، (می بخشید) هنگامی که زنانِ بی گناه ما در افسونِ سینما، مطبوعات، و سفر با تومان های نفتی در بازار اجناس پیچ و تاب میخوردند و پای دروازه های تمدن بزرگ با متد هالیوود نرم نرمک استریپ تیز می کردند، و آن زمان که در مذاق آدمهای کهنه کاری چون علی دشتی، فریدون توللی، محمدرضا پهلوی، و جمع پوزه داران و زنبارگان، زنِ آزاد و متجدد، یعنی زنِ از بند گریخته ی ایرانی مزه ی گیلاس مرد بود فقط، من داشتم مرسده، خانمی، ملوک، انیس و مریم را می نوشتم.»
وقتی به طور موردی دست بر یک اثر و کاراکتری مشخص میگذاریم میشود حلقه های ارتباطی دیگر کلید واژه های آثار رادی را هم در آنها پیدا کرد، به عنوان نمونه در روزنه آبی خانمی زنیست که مادرانه به دنبال ترمیم نظام رو به سستی خانواده اش است. خانمی میکوشد تا از همه سو همسر و فرزندانش را اقنا کند به ماندن. خانمی هوشیاری زنانه دارد نسبت به شرایط موجود اما به واسطه حقی که سالها از آن محروم بوده حالا نمیتواند زندگی خود را سر و سامان بدهد، و آن حق حق برابر همسری بوده است.
در همان اثر افشان دختر خانمی راه نجات خودش را دور شدن از افکار پدرش و ازدواج با مردی میداند که او را با خود ببرد، اما به واسطه فشار هایی که از سوی پدرش که خود را محق تصمیم گیری برای زندگی دخترش میداند دچار تردید میشود. نظام خانواده دچار بحران شده و تنها خانمی برای رفع این بحران و ترمیم شکست های آن مادرانه تلاش میکند.
یکی از نمایشنامه هایی که موضوع زن، جایگاه زن، تاریخ و هویت زن در آن مورد بررسی هست، خانمچه و مهتابی است، خانمچه ضمن اینکه از حیث شیوه جز آثار بسیار متفاوت رادی میباشد از جنبه محتوی به موضوع جایگاه و سرگذشت هویت زن در دوره های مختلف تاریخی میپردازد.
رادی در این اثر خود به طور بسیار چموشانه ای آنچه که در مقاطع مختلف تاریخی بر زن ایرانی گذشته را مطرح میکند، لیلا زنی از دوره قاجار که برای تمکین از همسرش تن به خواسته های او میدهد و در پایان غرور و احساسش تخریب میشود،
گلین زنی از جنس فقر و پایین شهرری، در دوران اواخر پهلوی دوم، با عقاید منحصر به این دست آدمها برای سر و سامان دادن به زندگی خود و آموتی تلاش میکند اما در نهایت از سوی شوهرش ترک میشود و به تنهایی میرسد.
ماهرو زن نویسنده ای با افکار فمینیست، در دوره معاصر زندگی میکند و شرایط زندگی زناشویی خود را مانع رسیدن به اهداف خود میداند، و دچار مشکلاتی در برقراری رابطه با سامان همسر خود هست.
وقتی که سرگذشت این زنها را مرور میکنیم هیچکدام زنهای ضعیفی نیستند و به عقیده من هیچکدام مورد ظلم هم قرار نمیگیرند فقط در شرایط نابرابر که آن هم زاده شرایط اجتماعی و نگاه مستبدانه مرد سالاری است دچار موانع میشوند. تاکید رادی بر این ویژگی نه از برای نشان دادن زن به عنوان جنس ضعیف است و نه با دیدگاه فمینیست در دفاع از زن، بلکه تنها تلاش میکند شرایط نابرابری اجتماعی را نشان دهد و اتفاقا قدرتی که یک زن داراست را به رخ بکشد.
شاید بتوان اینگونه نتیجه گرفت که برخلاف مثلا بیضایی که جنبه های اسطوره ای زن را در آثار خود پیش میکشد، و یا مثلا خلج که بعضا تصویر سطحی و ضعیفی از زن نشان میدهد رادی در پس هر رویداد قدرتمندی زنی را همراه میکند که در عین خصوصیات حساس زنانه و خلقیات شکننده منحصر به فردش دارای قدرتی است که از لایه های شخصیتی اش بروز پیدا میکند.
مازیار رشیدصالحی
بازیگر، منتقد و مدرس هنرهای نمایشی