یادداشتی بر نمایش «تاکسیدرمی»
خنداندن، بدون خندیدن به....
مریم امانی*، در میان تمامی رویدادهایی که سزاوار نام تراژدی هستند، هیچیک با جنگ برابری نمیکند. تلخ، سیاه، همخانه با مرگ، با دامنهی درگیری گسترده و در دورترین نقطه از کمدی. بااینحال اگر قرار است بار سهمگین زیستن را سبک کنیم کمدی بهترین ژانر برای سخن گفتن خواهد بود و رسول حقجو بهخوبی از این امکان استفاده نموده است. نمایش تاکسیدرمی تولید خوبی از آکادمی صحنه کرمان است که داستانهایی در حاشیهی جنگ را در فضایی فانتزی به صحنه میکشد. هر پرده، مفهوم انسانی عمیقی را در لباسی ساده آنطور که تماشاگر عام بهآسانی با آن درگیر شود بیان میکند. خانواده، دوستی، عشق و ایثار در پردههایی که باواسطههای درست به پردههای بعدی مرتبطاند و به صحنهی قبل پاسخ میدهند به نمایش درآمده است. فضای فانتزی این امکان را برای نمایش به وجود آورده که بر ضعفهای متداول در نمایشهای دفاع مقدس که همانا خلق شخصیتهای شبیه به هم و موقعیتهای تکراری است چیره شود و از دایرهی تکرار بیرون باشد.
نمایش تاکسیدرمی زیر لایهی از خنده و شوخی از مفاهیم سترگی سخن میگوید. مهاجرتهای اجباری که هویت آدمها را خرد کرد و از نو چیز دیگری ساخت، خانوادههایی که سرنوشت فرزندانشان، کابوس شبانهشان بود، ارتباط دو نسل که قطع شد و از دست رفت، موضعگیریهای غلطی که زندگیهای زیادی را به باد داد و آزادیای که گرسنگی آن را میبلعد. مهدی حشمتی با تکیه بر سابقهی خوب و طولانیاش در تئاتر و بهویژه زبردستیای که در کمدی دارد، توازن خوبی بین لحظات تند و تلخ درک حقیقت و روانی و سرخوشی خنده برای بیننده ایجاد نموده است. او بهسادگی یک زندگی واقعی دربارهی مرگ، ترس و از دست دادن حرف میزند و هر بار بیننده را پیش از آنکه در تلخی حقیقت غرق شود با شوخیهای بجا و بهاندازه میخنداند و به سطح زندگی میکشاند. دکور بیتکلف و گویا، پوشش متناسب و خوانا و موسیقیای که چون فعلی در انتهای جملهی مرکزی هر پرده، تماشاگر را در سیاهی بین دو پرده همراهی میکند از امتیازات بزرگ کار محسوب میشود. اینکه لباس کمترین میزان اشاره به حیوان بودن شخصیتها را دارد و در بیشتر موارد حتی دارای المانهای کاملاً انسانی است کمک میکند تا بیننده بدون خارج شدن از دنیای فانتزی متن به این میتوانست برای من رخ دهد داستانها بیندیشد و حسی انسانی را با کمی فاصله از تندی و تلخی واقعیتش تجربه نماید.
بازیگران کار که بهخوبی و در جای درست خود چیده شدهاند هم از نقاط قوت کار به شمار میآیند. بازیگرانی باسابقه که از بدن، گویش، حالات چهره و احساسشان برای رساندن پیام متن بهدرستی کمک میگیرند. کنترلی که بازیگران در اجرای شوخیها بر بدن و آهنگ کلامشان دارند طنز به صحنه آمده را از فرو غلتیدن به مرداب لودگی و هجو نجات میدهد و وقار کار را حفظ میکند. این کنترل بهروشنی حاصل ممارست و تجربه است. گروه بهخوبی از لحظات طنز بهعنوان نوری در تاریکی تراژدی استفاده کرده است نوری که در پایان نمایش آهستهآهسته محو میشود و ما را در غم تمام آنچه جنگ بدان دست انداخته و مرگ از ما ربوده رها میکند. نمایش تاکسیدرمی از دید من کاری ارزشمند و قابل دفاع با ساختاری قوی است که تا هشتم خرداد در مجتمع تئاتر شهر کرمان به روی صحنه میماند.
*منتقد